رادمنش | شهرآرانیوز؛ استعداد شکاکیت در گونتر گراس ضعیف بود -دست کم در اوایل جوانی- و همین یکی از فاکتورهایی بود که باعث شد او از فهم و درک واقعیت -یعنی شر بودن حکومت نازی و جنایات هم وطنانش در آن دوران و تحت تأثیر آن حکومت- محروم شود و حتی در دورهای با شر همراهی کند. به گفته خودش چیزهایی را که درباره جنایات هم وطنانش در جنگ درز میکرد نمیتوانست باور کند. «من آن قدر احمق بودم که باورم شد آلمانیها هیچ کدام از این کارهای زشت را انجام نداده اند.»
اگر شک میکرد رستگار میشد -دست کم روحش که تا آخر عمر بار ننگ همراهی با حکومت هیتلر را به دوش کشید.
البته تأثیر دستگاه پروپاگاندا و تبلیغات حکومت که کار شست وشوی مغزی را در بالاترین حدش انجام میداد هم تأثیر زیادی بر گراس و مردم آلمان داشت: «تبلیغات آنها بر من تأثیر گذاشته بود و من باورم نمیشد که آنها جنایتکار باشند، اما پس از محاکمه رهبران نازی در نورنبرگ متوجه همه چیز شدم.»
البته او از مسئولیت شخصی شانه خالی نکرد و معتقد بود که خودش و مردم آلمان اجازه دادند تا فریبشان بدهند: «ما خودمان، من خودم گذاشتم فریبم دهند.»
در گفت وگویی که با روزنامه فرانکفورتر آلگماینه داشته، گفته است: «کسانی که میخواهند موضوع را بی خطر جلوه دهند، میگویند آلمان را دوران سیاهی فراگرفت، به طوری که انگار دستهای آدمهای شرور، مردم بیچاره آلمان را فریب داده بودند، اما این درست نیست. من در کودکی شاهد بودم که چطور همه چیز در روز روشن اتفاق افتاد. آن هم با شور و اشتیاق و استقبال. البته فریب هم بود. در این نمیتوان شک کرد. تا آنجا که مربوط به جوانان میشود، میتوان گفت که بسیاری از آنها با شور و شوق در این ماجرا دست داشتند. در گذشته با نوشتن «طبل حلبی» و اکنون یک بار دیگر پس از گذشت نیم قرن، با کتاب تازه ام [در حال کندن پوست پیاز]قصدم این بوده است که این شورو شوق و علل آن را بررسی کنم.».
اما آنچه باعث شد یک عمر بار سنگین گناه را به دوش بکشد سوگند وفاداریای بود که در هفده سالگی و در یک شب زمستانی به جان پیشوا خورده بود. او پس از جنگ و به طور خاص پس از دادگاه نورنبرگ، از منتقدان هیتلر و نازیها شد، اما شصت سال طول کشید تا عاقبت به عضویتش در یگان مخوف وافن اس. اس، (شاخه مسلح سازمان شبه نظامی حزب نازی) اعتراف کند.
اعتراف دیرهنگام او باعث شد که برخی به او خرده بگیرند، اما عدهای هم از او حمایت کردند و گفتند او پس از سقوط نازیها همیشه منتقد بوده و هیچ گاه از آنها حمایت نکرده است. «طبل حلبی» که در سال ۱۹۵۹ منتشر شد و مهمترین اثر گراس است، نقدی بی لاپوشانی است به جامعه آلمان در روزگار تاریکش.
گراس با نوشتن این رمان به شهرتی جهانی رسید. اسکار، شخصیت اصلی این اثر پسرکی گورزاد است با مواهبی مرموز -مانند جیغی که میتواند شیشهها را خاکشیر کند- که تصمیم میگیرد از سه سالگی به بعد دیگر رشد نکند و در همان سن و قد و قواره بماند. اسکار، این کوتوله طبل زن، رندی است که موشکافانه جامعه و زمانه اش را روایت میکند. «طبل حلبی یک سند است. سندی رسوا کننده از زندگی در غرب و آنچه بر انسان غربی در این قرن گذشته است. [..]به یک تعبیر طبل حلبی زندگی انسان اروپایی است در نیمه اول این قرن و با همه نکبتش و به همین خاطر است که طبل حلبی یک سند است، سندی رسوا کننده.»
انتقادهای سیاسی گراس فقط به دوران خاصی محدود نشد. یکی از حاشیه سازترین و جنجالیترین کارهای او انتشار شعری در ۸۴ سالگی و علیه سیاستهای اسرائیل بود. شعری که باعث شد سران رژیم اشغالگر قدس ورود این برنده نوبل ادبیات را به فلسطین اشغالی ممنوع کنند. پیش از آن دولت مردان آلمان شرقی و برمه که هر دو کشور کمونیست بودند ورود او را به کشورشان ممنوع کرده بودند. گراس در این باره گفته بود: «در حالی که به نظر میرسید میشود بارقهای از امید برای تغییر اوضاع در برمه دید، اسرائیل یک "قدرت هستهای کنترل نشده" بود که خود را از انتقاد مصون میدانست.»
گراس در شعر «آنچه باید گفت» اسرائیل را به تهدیدی برای صلح جهانی متهم کرد. به او اتهام یهودستیزی زدند. بدیهی است که این اتهام وصلهای نبود که به گراس بچسبد. مکر امتحان پس دادهای بود؛ تلاشی از سوی سیاست مداران برای بازی با واژهها تا افکار عمومی را همراه خود کنند. البته گراس گفته بود که او: «در درجه اول درباره دولت [نتانیاهو]صحبت میکند.»
انتقادهای صریح گراس علیه کجی، از باور او به محتمل بودن تکرار فجایعی که یک بار رخ داده برمی خاست: «اگر شما واقعا بخواهید از دوباره اتفاق افتادن چیزی مشابه آنچه پیش آمد جلوگیری کنید، باید صدایتان را بلند کنید.»
منابع:
۱، ۲. پس لرزههای اعتراف تکان دهنده گونترگراس؛ خیلی دیر بود، آقای نویسنده، دکتر امیر صدری، روزنامه اعتماد
۳. در حال کندن پوست پیاز، گونتر گراس، ترجمه جاهد جهانشاهی، انتشارات نگاه
۴. از مقدمه مترجم کامران فانی بر ترجمه اش از موش و گربه، نوشته گونتر گراس، نشر فرزان روز
۵، ۶. گاردین
۷. نوشتن علیه دیوار، گفت وگوی courtesy of louisiana channel با گونتر گراس